کنسرت داریوش اقبالی 26 نوامبر 2011 - واشنگتن دی سی . داریوش نازنین امشب ترانه زیبا و شاهکار " مصلوب " خودش را به من هدیه کرد. در تمام روز های کودکی و نو جوانی و زمانی که با هزار مصیبت تلاش میکردم تا آلبوم های جدید داریوش را پیدا کنم . یا زمانی که پولهایم را جمع میکردم تا پوستر داریوش را که آن روز ها به سختی پیدا میشد بخرم، هیچ وقت فکر نمیکردم روزی بیاید که داریوش عزیز در یکی از بزرگترین کنسرت هایش ، یکی از بهترین ترانه هایش را به من هدیه کند. ترانه ای را که همیشه در سلول انفرادی با خودم زمزمه کرده و از تکرار آن انرژی می گرفتم.
این یکی از بهترین هدیه هایی است که در زندگیم گرفتم . من هم این هدیه عزیز را را تقدیم میکنم به همه زندانیان آزاده ای که حالا در زندان های ایران محبوس هستند. تقدیم به احمد زید آبادی، حشمت الله طبرزدی، عبد الله مومنی، مجید توکلی، بهاره هدایت، حسن رونقی ملکی، پیمان عارف، آریا آرام نژآد، محمد نوری زاد، کیوان صمیمی، نسرین ستوده، رامین پرچمی، کشیش یوسف ندرخانی، رهبران بهایی زندانی و همه هموطنان زندانی ترک، کرد، بلوچ، عرب، ترکمن و ... که در اینجا مجال بردن نامشان نیست.
به امید آزادی و روزهای روشن " مصلوب "
ترانه سرا : اردلان سرفراز
آهنگ ساز : صادق نوجوکی
آهنگ ساز : صادق نوجوکی
به صلیب صدا مصلوبم ای دوست
تو گمان مبری مغلوبم ای دوست
شرف نفس من اگه شد قفس من
به سکوت تن ندادم حالا میرم بیکفن
وقتی گفتن یه گناه بود مثل دیدن یا شنیدن
معنی آواز هم این بود ته بنبست داد کشیدن
وقتی حتی توی خلوت فکر آزادی قفس بود
گفتنیها رو میگفتیم اگه فرصت یه نفس بود
به گناه صدا با جرم گفتن
اگه روی صلیب ویرون شدم من
شرف نفس من اگه شد قفس من
به سکوت تن ندادم تا نمیرم بی کفن
تو شبهای سکوت فریاد من بود
ته جنگل خواب، بیــــداری رود
از غروب هراس تا صبح موعـــود
تیغ خشم خلیل بر قلب نمــــرود
در عذاب تشنگی گم حسرت من بوی گندم
بر دلم داغ شقایق از عذاب تلخ مردم
از کسی که مثل بختک تو شبهام انداخته سایه
یه سوال ساده کردم نفرت من شد گلایه