از سنگ هايى كه تو به من ميزنى ديواری ميسازم، كه تكيه گاهم را ويران نكند

از سنگ هايى كه تو به من ميزنى ديواری ميسازم، كه تكيه گاهم را ويران نكند

خواندن این مطلب برای سه دسته گروه بی فایده است. خارج نشینان در پی بازگشت بی درد سر و نیازمند اثبات وفاداری به نظام اسلامی و دوم بهره مندان از فرصت های اقتصادی ناشی از برداشته شدن تحریم و سوم نسل جوان پرورش یافته در تاریخ و تبلیغ جعلی که برای دانست حقیقت، نیارمند تجربه شخصی خاوران و 18 تیر و کهریزک هستند.


توافق هسته ای تمام شده است
هر دو سو، ایران و آمریکا نیازمند به نگه داشتن مردم در این تَصَور دورغ هستند که هر اقدام نسنجیده ای باعث به خطر افتادن توافق هسته ای خواهد شد. هم ایران و هم آمریکا برای دور کردن ذهن مردم از مسائل دیگر، سرمایه ای بنام " دلواپسان " دارند که با آن مردم ترسانی کنند. در حالی که هر دو می دانند، توافق هسته ای تمام شده و مراحل اجرایی آن نیز در دست اجرا است. سازمام ملل بر اساس قطنامه 2231 برجام را تایید کرده و هفت قطعنامه (۱۶۹۶، ۱۷۳۷، ۱۷۴۷، ۱۸۰۳، ۱۸۳۵، ۱۹۲۹ و ۲۲۲۴ ) که از سال 2006 در راستای اعمال تحریم های هسته ای بر ایران صادرکرده بود، بالا فاصله پس از اعلام گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی، مبنی بر اجرای مفاد مورد توافق توسط ایران برداشته خواهد شد. در صورت رای ندادن کنگره آمریکا نیز در بد ترین حالت ممکن، تنها بخشی از تحریم های یکجانبه آمریکا پا برجا بماند که ایران پیش از این نیز با آن مشکل چندانی نداشت. در این شرایط فراخواندن به سکوت در قبال مسائلی همچون وضعیت نا بسامان حقوق بشر، با توجیه اخلال در روند به نتیجه رسیدن توافق، چیزی نیست به جز سیاست حکومتی که توسط عده ای تبلیغ و اعمال شده و توسط عده ای ناآگاه نسبت به جزئیات ماجرا دنبال می شود. 

جنگ یک شوخی کثیف است
جنگ یکی از دیگر از محبوب ترین پدیده های مورد استفاده مبلغان آگاه سکوت در قبال حقوق بشر، و پرمصرف ترین برچسب مورد استفاده آنها درخصوص افراد پرسش گر است. اتهام جنگ طلبی بهترین راه است برای سیاه و سفید کردن فضا و ایستادن در بخش مشروعیت دارد ماجرا. هر کس که کوچکترین آگاهی نسبت به مسائل روز داشته باشد می داند که جنگ با ایران به شکلی بسیار شفاف غیر ممکن است. وضع اقتصادی آمریکا اجازه جنگ علیه هیچ کشوری را نمی دهد، افکار عمومی آمریکا برای پذیرش جنگ به چیزی شبیه یازده سپتامر نیاز دارند. آمریکا برای حمله به ایران باید جهان را با خود همراه کند. دنیای میانه رویی که متقاعد کردن آن در این روز ها کار ساده ای نیست. آمریکا برای جنگ نیاز به پایگاه در کشور های اطراف دارد. اما نه عراق نه افغانستان، نه ترکیه و نه هیچ همسایه دیگری دارای شرایط میزیانی حمله نیست. حمله اسرائیل هم غیر ممکن است. فاصله طولانی، عدم وجود پایگاه و یا امکان سوخت گیری هم امکان حمله هوایی را گرفته و هم دقت موشک باری از خاک اسرائیل به ایران را به حدی چشم گیر پایین می آورد. اینها مسائل بدیهی است که همه از آن مطلعند. اگر به غیر از این بود در تمام این سالها که عبارت سیاسی " گزینه نظامی روی میز است "، دست کم یک بار در باره چگونگی عملی کردن آن هم بحث به میان می آمد. تنها کار کرد گزینه نظامی انتقال منظور سیاسی پای میز مزاکره، و ترساندن افکار عمومی و همراه کردن آنها برای هدفی خاص است. والبته متهم کردن صدای منتقد و مخالف به جنگ طلبی. 

حقوق بشر مانع تامین منافع سیاسی و اقتصادی است
دولت اوباما و جریان موسوم به دمکرات معتقد است که با توجه به انعطاف رهبر جمهوری اسلامی و محافظه کاران حامی او در پذیرش جام زهرِ برجام، هرگونه فشار به این حکومت ممکن است باعث شکستن توافق از سوی ایران شده و نتیجه کار را از بین ببرد. از این رو از هر گونه تنش مخصوصاً دخالت در حوزه حقوق بشر باید پرهیز کرد. بخش فاجعه بار این سیاست دولتی این است که با باز شدن در های اقتصادی و ورود سرمایه تجار آمریکایی و جهانی به ایران، طرح وضعیت وخیم حقوق بشر در ایران غیر ممکن خواهد بود. چرا که بیان این موضوع منافع اقتصادی سرمایه داران را در فضای تحت کنترل حکومت ایران به خطر انداخته و نه رسانه های بین المللی دریافت کننده پول از این سرمایه داران، و نه حکومت های دارای منافع با جمهوری اسلامی از پرداختن به موضوع تنش برانگیز حقوق بشر دوری می کنند. دمکرات های آمریکا پیش از این نیز همین تجربه را با لیبی داشتند. بیل کلینتن پس از توافق با سرهنگ قذافی بر سر دوری این کشور از فعالیت های هسته، تا روزی که حکومت این کشور به دست مخالفان سرنگون شد، هیچ اقدام مفیدی در باره بهبود حقوق بشر در این کشور صورت نداد. آماری همچون بیش از 700 اعدام تنها در نیم سال اول امسال در ایران، کسب عنوان دومین زندان بزرگ روزنامه نگاران جهان در سال جاری و مواردی از این دست نشان از عدم بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران دارد. شاید بسیاری از مردم ایران تصور کنند که بعد از برداشته شدن تحریم و بهتر شدن وضعیت اقتصادی مردم، فضا نیز باز تر شده و حقوق بشر نیز بهبود یابد. البته که با گردش سرمایه وضعیت اقتصادی لایه های میایی و پایین جامعه بهتر خواهد شد. اما به همان اندازه تضاد طبقاتی افزایش خواهد یافت. فرصت های کلان اقتصادی همچون نمایندگی مکدونالد و اَپِل و ... سهم آدمهایی مانند رضا شهابی کارگر و رسول بداقی معلم و احمد زید آبادی روزنامه نگار نیست. فرصت کلان از آن سرداران تجارت پیشه نان خور تحریم و آقا زاده های دو پاسپورتی است که گاهی عکس های یقه آخوندی آنها با رئیس جمهور و تصاویر عریانشان در کنسرت های لاس وگاس و تورنتو منتشر می شود. چنین فضایی در ایران به عنوان یکی از فاسد ترین کشور های جهان از لحاظ اقتصادی یعنی تدام حذف رقیبان سیاسی و اقتصادی توسط صاحبان دولتی منافع اقتصادی، و سرکوب مردم معترض به عدم برابری فرصت های اقتصادی در طبقات پایین تر. و امروز چشم پوشی بر مرگ برنامه ریزی شده سازو کارهای جلب توجه جامعه جهانی نسبت به مقوله حقوق بشر، یعنی تیز کردن تیغ سلاخی طرف ایرانی توافق، آیت الله خامنه ای. رهبر حکومتی که در این سالها نه یک بار نظر مردم را در باره تداوم سیاست های پرهزینه هسته ای پرسیده و نه حتی یک بار به صورت نمادین گزارشی از هزینه های کلان مصرف شده برای فعالیت هسته ای به ایرانیان گزارش داده است. رهبری که نه این توافق، و نه آن توافقی که نتانیاهو آن را خوب بنامد، نمیتواند رفتار و ساختار ذهنی این فرد را تغییردهد. واگر روزی دوباره فیل او یاد هندوستان کرد، بازاین مردم خواهند بود که هزینه ماجراجویی های او را خواهند پرداخت.

ما کجا ایستاده ایم؟
به وضوح نمایان است که در این روزها، برای مردم متلاشی از فشار تحریم های ناشی از بلند پروازی های حکومت ایران، حقوق بشر اولویت نیست. از این رو توافق کنونی برای نفس کشیدن مجدد مردم گریز ناپذیز است. امیدواری به باز شدن فضا و افزایش مشارکت های مدنی و بهبود فضای اجتماعی و سیاسی پس از برداشته شدن تحریم ها هم البته امیدی زییا و محتمل است، اما تحلیلی صد در صد عملی، اجرا و حتی دارای سازوکار پیشبینی شده ای نیست. تجربه جامعه مدنی ایران پس از دوران خاتمی، انتخابات 1388 و حسن روحانی به وضوح نشان می دهد که مناسبات قدرت و مردم در ایران بر اساس یک الگوی دیکتاتوری نظامی امنیتی پیش می رود نه مشارکت مردمی یک جامعه مدرن. امروز در شرایطی قرار داریم که تحریم های ایران برداشته شده و بازگشت آن تنها در صورتی است رهبر جمهوری اسلامی و سپاه بخواهد دوباره بلند پروازی های پیشین هسته ای را تکرار کند. واقعیت دیگر این است که تایید و یا عدم تاییدتوافق توسط کنگره آمریکا به معنای از دست رفتن آن نیست. جنگ هم به عنوان یک وضعیت غیر قابل وقوع تنها ابرازی است برای جهت دهی افکار عمومی در کشور ها. از این رو طرح مقوله حقوق بشر و مقاومت در قبال صرف نظر کردن از آن کاری خردمندانه است. هیچ دیکتاتوری تا به امروز با نصیحت از منافع سیاسی و اقتصادی خود صرف نظر نکرده است. تجربه موجود و در دسترس عموم نشان داده که نظام ایران به رهبری آیت الله خامنه ای تنها با فشار جامعه بین المللی در قبال رعایت حقوق شهروندان ایرانی انعطاف نشان داده است. از این رو سکوت در قبال از دستور کار خارج شدن مقوله حقوق بشر با تصور عدم آسیب رسیدن به توافق هسته ای اشتباهی تاریخی است که جبران آن با توجه به تسلط سرمایه بر مناسبات سیاسی جهان امروز غیر ممکن است.

من کجا ایستاده ام؟
من موافق ادامه تحریم های اعمال شده بر مردم ایران نیستم. من مخالف توافق هم نیستم، اما مخالف بازگشایی بی حساب و کتاب و بدون نظارت درها مقابل حکومتی هستم که همواره نشان داده منافع مردمانی دیگر در سرزمین هایی دیگر،  برایش از منافع مردم خودش با اهمیت تر است. من مخالف سپردن مدیریت فرصت‌ها و سرمایه‌های ناشی از این توافق به حکومتی هستم، که تصمیم گیرنده نهایی آن سازمان تروریستی- مافیایی سپاه است. من مخالف ریختن سرمایه های مردم به جیب بشاراسد، حماس، حزب الله لبنان و باقی گروه های تروریستی هستم. من مخالف حذف سیاسی مقوله حقوق بشر برای رسیدن به نتیجه سیاسی هستم. من در اینجا و یا هر حضور دیگری " مسئولیت آنچه که می گویم " را دارم. نه آنچه از جانب من گفته یا برداشت می شود. من نه در گذشته و نه حالا سودی از این توافق نداشته و ندارم. بیان این حرف ها و پذیرش حجم عظیمی از توهین ها و اتهام های غیر منصفانه و ایستادگی تمام قد در قبال این موضع گیری، تنها احساس خطری است از سوی یک روزنامه نگار ساکن واشنگتن، شهر کاخ سفید، کنگره و اندیشکده های سیاست ساز آمریکا مطرح می شود.
برخلاف فرهنگ غالب، به اعتقادمن نه اکثریت موافقان توافق، نه اکثریت مخالفان و نه افراد منتقدی مانند من، هیچ کدام دشمن، خائن و ... نیستند. قرار گرفتن در این دسته بندی ها صرفا تصمیمی است که بر اساس وطن دوستی و برداشت افراد از شرایط موجود گرفته می شود. اما جامعه بالغ جامعه ای است که خطای پدران مان در سیاه و سفید کردن فضاء و خلق فرهنگ نا خوشایند " یا با منی یا دشمن من " دوری کند. همراهی همه دلیل درست بودن صد در صد یک موضوع نیست. از این رو کنترل آثار بد ناشی از رنج های تحریم و احساسات آرمانگرایانه و ملی، چشم را بر زوایایی از ماجرا باز می کند که شاید خود بحرانی دیگر در آینده ای نه چندان دور باشد. 
بی تردید اگر این تحلیل من اشتباه از آب درآمد، بدون حاشیه و مستقیم به اشتباه خودم اعتراف می کنم و تمام تلاش را برای جبران اشتباه بکار می گیرم. اما که اگر این تحلیل درست از آب درآمد، امیدوارم دوستانی که امروز به من می تازند، آن روز هم آمادگی رویارویی با شرایط  را داشته و بدون حاشیه توان خود را برای جبران سهل انگاری امروز بکار گیرند. چند سال عمر ما در تاریخ زمانی نیست ....

 

 

در این زمانه ی بی های و هوی لال پرست
خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست
چگونه شرح دهم لحظه لحظه ی خود را؟
برای این همه ناباور خیال پرست
به شب نشینی خرچنگهای مردابی
چگونه رقص کند ماهی زلال پرست؟
رسیده ها چه غریب و نچیده می افتند
به پای هرزه علفهای باغ کال پرست
رسیده ام به کمالی که جز انالحق نیست
کمالِ دار برای من کمال پرست
هنوز زنده ام و زنده بودنم خاری ست
به چشم تنگیِ نامردم زوال پرست

محمدعلی بهمنی