همهچیز از یک عکس شروع شد. جوانی با شمایلی شبیه چه گوارا و یک پیراهن خونین در دست، روی جلد مجله اکونومیست. احمد باطبی از کوی دانشگاه تهران به اوین رفت و از اوین به واشنگتن. خودش میگوید هویتش دیگر تنها یک عکس نیست.
دویچهوله: آقای باطبی از واشنگتن تا کلن راه خیلی زیاد است. در کلن چه کار میکنید ؟
احمد باطبی: من در یک سخنرانی در حاشیهی نشست ژنو شرکت کرده بودم و برای سفر ژنو آمده بودم. منتها برای دیدار دوستان و چند کاری که در حاشیهی سازمانمان یعنی مجموعه فعالان حقوق بشر داشتم به آلمان آمدم و در خدمت شما هستم.
پس شما دیروز در اجلاس مبارزه با نژادپرستی در ژنو بودهاید، از اجلاس دیروز برایمان بگویید.
اجلاس دیروز طبق آن قراری که در برنامه اعلام کرده بودند انجام شد. منتها بخش مهمآن سخنرانی آقای احمدینژاد بود، به خاطر این که ایران یکی از مسئولین و برگزارکنندگان این نشست بود. این نشست برای شصتمین سالگرد نوشتهشدن منشور حقوق بشر برگزار شد و در نشستهای متعددی که در این چند روز داشتند مسایل حقوق بشر و خصوصا تبعیض نژادی و مسایل مربوط به آن را پیگیری میکردند. ایران بهعنوان یکی از مسئولین شرکت کرده بود. آقای احمدینژاد طبق برنامهای که اعلام شده بود با چند دقیقه تاخیر آمد و برای صحبتکردن در جایگاه حاضر شد. منتها دقایقی پس از شروع سخنرانی آقای احمدینژاد، یکی از خبرنگاران فرانسوی که من بعدا با ایشان صحبت کردم و الجزایری تبار بودند، با کلاه ویژهی دلقلکها آمدند و شیئی را که به بینیشان وصل کرده بودند با مقداری زباله به سمت آقای احمدینژاد پرتاب کردند. البته ایشان تنها نبودند. همراهشان یک نفر دیگر در سمت دیگر جلسه بود که پلیس امنیت سالن ایشان را دستگیر کرد. علاوه بر این، دو نفر از همکارانشان در جایگاه ویژهی خبرنگاران بودند. جدا از این مسئله، چند دقیقه بعد بخش قابل توجهی از سالن خالی شد و نمایندگان حدود ۳۱ کشور که قبلا هم موضعشان را در قبال آقای احمدینژاد اعلام کرده بودند، جلسه را به صورت جمعی ترک کردند. البته تعدادی از آنها از مسئولین دولتها نبودند ولی وابسته به دولتها و میهمان بودند. این جلسه هفت بار به طور تقریبی قطع شد، به خاطر اعتراضاتی که عموما در بخش میهمانان NGOها در طبقهی دوم انجام میشد و در زمانهای متفاوت اعتراض میکردند و شعار میدادند.
اعتراضها به حضور آقای احمدینژاد بود یا به صحبتهای ایشان در مورد اسراییل؟
به صحبتهای ایشان بود، اما نه لزوما در مورد اسراییل. به خاطر این که هر صحبت دیگری هم که میشد، این اعتراض صورت میگرفت. اما بیشتر اعتراضات، و در واقع نقطهی عطف آن، همان صحبتی بود که در خصوص اسراییل کرد و اسراییل را دولتی نژادپرست نامید. اعتراض میکردند، شعار میدادند و آقای احمدینژاد را راسیست و نژادپرست و تروریست خطاب میکردند و روی تابلوهایی که داشتند شعارهای متفاوتی داشتند، از جمله این که ایران به حماس و حزبالله لبنان کمک مالی میرساند. ولی در حاشیه، چیزی که خیلی جالب توجه بود این که، تعداد هیئت ایرانی خیلی زیاد بود. یعنی از دولتهای دیگری که شرکت کرده بودند، نهایتا دو تا چهار نفر بودند. اما ایران، من که نگاه کردم و توانستم عکس بگیرم، از سی نفر عکاسی کردم. یعنی حداقل سی نفر هیئت ایرانی بودند که از خانوادهی سفرا بودند، همسر آقای متکی و خود آقای متکی، رحیم مشایی، آقای الهام و بخشی از مسئولین دیگر که من آنها را نمیشناختم.
نظر خود شما راجع به صحبتهای دیروز آقای احمدینژاد و همچنین ترک جلسه توسط نمایندگان کشورهای اروپایی چیست؟
ترک جلسه به هرحال نوعی اعتراض بود و این که موضعگیری آقای احمدینژاد را قبول ندارند. اما آقای احمدینژاد این شکل صحبت و ادبیات را قبلا در جای دیگر هم امتحان کرده بود، اما جواب نداد. در جلسات دیگر در سازمان ملل و در جلسات بینالمللی دیگر هم بازتاب این چنینی را داشت. ما دیدیم که آقای بان کی مون صحبتهای ایشان را محکوم کرد. دولت آمریکا خواست که ایران یک مقداری موضع متعادلتر بگیرد. اگر بخواهند واقعا حمایت جهانی را داشته باشد و دولت ایران از انزوا دربیاید، هیچ راهی نیست جز این که یکمقداری مواضعشان را تعدیل بکنند. حتا اگر اعتقاد به این چیزی که بیان میکند دارد، ولی به خاطر منافع ملی، قدری تعدیل بکند. به خاطر این که اینها عواقبی مثل تحریم و منزویشدن ایران و حتا بدترشدن وضعیت شهروندان ایرانی در خارج از ایران را دارد
میدانید که برخی از کشورهای اروپایی ازجمله آلمان این اجلاس را تحریم کرده بودند و اصلا در آن شرکت نکرده بودند. نظرتان راجع به این موضوع چیست؟
اینها بیشتر تحلیل سیاسی دارد، یعنی باید ببینیم که پشت پرده و مذاکرات سیاسی بین دولتهای مختلف چه بوده و به چه توافقی رسیدند که حاضر شدهاند به صورت گروهی و در یک زمان مشخص جلسه را ترک بکنند. اما واقعیت امر این است که این مسایل تاثیر چندانی ندارد. یعنی ترک جلسه و مشروعیت ندادن به موضع آقای احمدینژاد تاثیر چندانی در تغییر وضعیت یا تغییر موضعگیری ایران ندارد. ایران یک موضع خصمانه مبتنی بر اعتقادات ایدئولوژیک دارد و این یک مقداری قضیه را سخت میکند. به خاطر این که انعطاف ایدئولوژی جمهوری اسلامی، یعنی فقه شیعه در قبال خواستهها کم است. یعنی برگشتن از شعاری که میدهد، سخت است. ولی واقعیت امر این است که اگر قرار باشد شرایط تغییر کند، ایران میبایست یکمقداری بیان موضوعات و لحن گفتارش را تعدیل کند.
بهعنوان یک ایرانی چه احساسی داشتید، زمانی که این نوع برخوردها با رییس جمهوری اسلامی ایران شد؟
من یک اپوزیسیون هستم و این را حتا اگر بیان هم نکنم، کاملا مشخص است. اما برای من چندان خوشایند نبود که نمایندگان کشور من، با وجود این که من به آنها اعتقادی نداشتم، به لحاظ فردی، مورد تحقیر قرار بگیرند. ولی خوشبختانه تمام نمایندگان اروپایی که من به صورت فردی هم با آنها صحبت کرده بودم، به این موضوع اشاره میکردند که حساب مردم ایران از حکومت ایران جداست. این را به عنوان نمونه به شما میگویم. دیروز عصر یهودیان کشورهای مختلف دنیا به صورت گروهی برابر سازمان ملل متحد تجمع داشتند. ازجمله یکی از بازماندگان کشتار هولوکاست که آقای پیری بود و الان دیگر سنشان خیلی بالاست، آنجا بود. من با ایشان صحبت کردم. ایشان یک حرف جالبی به من زد و آن هم این بود که به من گفتند نگران نباش، مردم ایران جلوی جامعه جهانی سرافکنده نیستند. مثال جالبی زد. گفت که اگر بگردید، مثلا در طول چند سال گذشته، شما هیچ ایرانی تروریستی پیدا نمیکنید. یعنی ایرانییی که با ملیت ایرانیاش ترور کرده باشد یا در ترور شرکت داشته باشد. ولی جمهوری اسلامی ایران یعنی دولت ایران، تروریسم را در کشورهای دیگر حمایت میکند. این به این معناست که مردم ایران یعنی کسانی که تابعیت ایرانی دارند، تمایلی به همکاری در فعالیتهای تروریستی با حاکمیتشان ندارند و این به این معناست که ایرانیها تروریست نیستند. و این خیلی برای من لااقل خوشایند بود، به این معنا که حساب مردم ایران از عملکرد دولتشان جداست
مصاحبهگر: میترا شجاعی
تحریریه: کیواندخت قهاری
منبع : DW