ایرانیان خارج از کشور حامی فعالان داخل کشورند

ایرانیان خارج از کشور حامی فعالان داخل کشورند

در روزهایی که مردم ایران یکی از نگران‌کننده‌ترین دوران‌های خود را در سه دهه بعد از انقلاب می‌گذرانند، هر کدام از ایرانیان‌‌ که به شرایط داخل اعتراض دارند امروز با احساس مسوولیت سعی در هم‌راهی و حضور کنار مردم و در صحنه دارند. اینک معترضان خود بر این باورند که با راه‌کارهای اعتراضی می‌توان حقوق از دست رفته را استیفا کرد.

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

دانلود فایل صوتی

در این میان دفتر حفظ منافع جمهوری اسلامی در واشینگتن هر هفته مکانی برای ابراز این اعتراض‌ها شده است و معترضان با حضور در برابر این دفتر امیدوارند که انعکاس اعتراضشان به تهران و جهانیان برسد.

روز شنبه دوازدهم فبریه دو هزار و یازده پیش‌تر با برنامه‌ریزی از سوی گروهی از فعالان مدنی به روز گرد‌هم‌آیی برای حمایت از دستگیر‌شد‌گان و فعالان مدنی در داخل ایران مبدل شد.

در این برنامه که از ساعت دو تا چهار برگزار شد، معترضان با شعار و پلاکارد در برابر این دفتر حاضر شده بودند، هم‌چنین تعدادی از فعالان مدنی به سخن‌رانی پرداختند از جمله، فریبا داوودی مهاجر روزنامه‌نگار، علی افشاری فعال دانش‌جویی، رحیم رشیدی، روزنامه‌نگار کرد و چند سخن‌ران دیگر که به ایراد سخن پرداختند.

یکی از حاضران در این برنامه اشاره می‌کند:

مردم خارج از کشور فقط باید انعکاس صدای مردم ایران باشند و خواست‌های آن‌ها را دنبال کنند. چون مردم ایران هستند که در خط مقابل قرار دارند و آن‌ها هستند که همه صدمات و آسیب‌ها را می‌بینند. در نتیجه ما باید ببینیم که خواسته آن‌ها چیست و پشتیبانی از خواسته‌های آن‌ها کنیم. امروز عده‌ای آمده‌اند ولی ای کاش بیش‌تر بودیم. ما امیدواریم که هر بار بیش‌تر و بیش‌تر شویم. در این هوای سرد دل‌های گرم و پر امیدی داریم.برای این‌که جریان مصر را دیدیم و امیدواریم برای ایران هم همان‌طور شود.

«علی افشاری» فعال دانش‌جویی مقیم واشینگتن و تحلیل‌گر در خصوص ضرورت حضور در اجتماعات این چنینی معتقد است:

به نظر من خیلی مهم است که توقعات مدیریت بشود. من خود انتضاراتی را که برخی دارند، خیلی بزرگ‌نمایی و خوش‌بینانه می‌بینم که صدها هزار‌نفر جمع شوند. ولی همین که هزار نفر هم در شرایط فعلی جمع شوند می‌تواند یک شروع دوباره باشد. به‌نظر من تاثیرات مصر و تونس، در ایران چیزهایی را تغییر خواهد داد. منتهی این به آن معنی نخواهد بود که ظرف هفته‌ها‌ی آینده یک حرکت بزرگ رخ می‌دهد و من فکر می‌کنم که هسته جنینی این حرکت، شکل می‌گیرد و بیست‌و‌پنجم بهمن می‌تواند از این لحاظ نقطه عطفی باشد.

قدرت مردم بالقوه وجود دارد ولی بستگی به این دارد که چگونه از این قدرت استفاده بشود. مردم در مصر و تونس یک سری مزایایی داشتند. تکلیف حرکت‌شان معلوم بود، رهبر وفادار به خواسته‌‌های مردم را داشتند و در عین حال، اراده‌ خود مردم که آمدند و حرکت پیوسته‌ای را انجام دادند. ولی ما در ایران هنوز این‌ها را نداریم و باید این‌ها انجام شود.

درست است که حرکت آن‌ها خود‌جوش بود ولی گروه‌های سازمان یافته‌ای هم بودند که در پیروزی آن حرکت، خیلی نقش داشتند. و مسئله بعدی هم مسئله‌ی تفاوت حکومت‌ها هم است که این‌کار در ایران سخت‌تر از مصر و تونس است. اگر مردم بیست‌و‌پنجم بهمن بیرون بیایند، به معنی شکست همه این برخوردهای سرکوب‌گرایانه است و همان‌‌طور که فرمانده سپاه تهران هم اعلام کرده، شدت عمل بیش‌تری هم نشان می‌دهد که این حرکت را در نطفه خفه کنند و نگذارند ادامه پیدا کند.

هم‌چنین «خدیجه» دختر افغانستانی است که از شهر بالتیمور برای حمایت از معترضان ایرانی در محل حاضر شده است، او نیز بر این باور است که:

اسم من «خدیجه» است و از «بالتیمور» آمده‌ام. من به‌خاطر مسئله مصر بسیار خوش‌حال بودم. ولی مسئله ایران، زندانیان سیاسی و نقذ حقوق بشر، باعث ناراحتی انسان می‌شود. من در فیس‌بوک دیدم که دوستان می خواهند بیایند و من هم آمدم که عکس بگیرم و من فکر می‌کنم همه در این هوای سرد این‌جا هستند که اعتراض خودشان را نشان بدهند. برای این‌که مردم، حقوق انسانی خود را می‌خواهند و دوست دارند زندانیان سیاسی که الان در ایران شکنجه می‌شوند و چون فقط اعتراض کرده‌اند و بی‌گناه هستند‌، آزاد شوند و همین‌طور این‌همه اعدام‌هایی که در ایران می شود‌، غیر قابل قبول است‌. من به‌عنوان یک انسان که ایرانی هم نیستم و افغانی هستم، فقط به این‌جا آمدم تا در کنار دوستان ایرانیم باشم و بگویم که ما شما را حمایت می‌کنیم و در کنار شما هستیم.

«رحیم رشیدی» روزنامه‌نگار کردستانی است که در خصوص ضرورت وحدت تمامی گروه‌ها و ملیت‌های ایرانی در گفت‌و‌گویی اشاره می‌ دارد:

من به سه برهه‌ی تاریخی مشخص در جامعه و در تاریخ ایران‌زمین اشاره می‌کنم‌. سال 1966 بعد از تحولات مشروطه این کرها بودند که آخرین دفاعیات را جانانه در اطراف قزوین به سرکردگی «یار محمد خان کرمانشاهی» از حاکمیت مشروطه در‌آوردند و بعد از باز‌شدن فضای سیاسی در ایران و بر سر کار‌آمدن شخصیتی چون دکتر «مصدق»، این کردها بودند که استقبال و حزب‌شان را وارد میدان کردند. ما می‌دانیم که در تحولات سال 57 کردها نقش بسیار به‌سزایی را ایفا کردند. متاسفانه تبلیغات حاکمیت جمهوری اسلامی ایران باعث این تردید شده است که یک سری از ایرانی‌ها با چشم تردید به هم‌وطنان اسیر خودشان، کردهایی که در واقع صاحب ایران‌زمین و تاریخ ایران هستند، نگاه کنند. پیغام من این است باید این عینک‌هایی که تردید و گمان را ایجاد می‌کند کنار زد. زیرا بدون حضور اقلیت‌ها و ملیت‌های تحت ستم در ایران، ما نمی‌توانیم ایران متحد و یک‌پارچه داشته باشیم و به هیچ‌وجه بدون تقسیم عادلانه قدرت و ثروت اصلن نمی‌توانیم به دموکراسی برسیم.

اسم من «خدیجه» است و از «بالتیمور» آمده‌ام. من به‌خاطر مسئله مصر بسیار خوش‌حال بودم. ولی مسئله ایران، زندانیان سیاسی و نقذ حقوق بشر، باعث ناراحتی انسان می‌شود

شما اگر در جوامع غربی نگاهی بیاندازید (آمریکا و اروپا)، که پول، سرمایه و… داشتند، ما کم‌تر از این‌ سرمایه‌ها داشتیم ولی چیزی عالی‌تر از این‌ها داریم که همان ملیت آریایی است. من از خود سوال می‌کنم که چرا تا وقتی ایرانی محسوب می‌شوم و وقتی که به ایرانی‌بودن خود مفتخر هستم باید در حاشیه قرار بگیرم؟ باید به‌عنوان ایرانی همیشه مسئله تردید روی سر من باشد. ما هم می‌توانیم مانند بحرین و آذر‌بایجان به ملت شریفی تبدیل شویم. حرف اصلی این است که اگر قومیم همه قومیم و اگر ملتیم همه ملتیم. ولی مسئله اصلن این نیست اگر ما به‌دنبال دموکراسی و عدالت هستیم باید تقسیم قدرت و ثروت صورت بگیرد که هیچ شهروندی در ایران‌زمین احساس درجه‌دوم بودن نکند و ما با این فرهنگ‌سازی بدون استثنا می‌توانیم هر دیکتاتوری را کنار بزنیم و جامعه دموکراتیک بنیان کنیم‌.

یک جوان کرد ایرانی که از بدو تولد در خارج از ایران بوده است، یکی دیگر از کسانی است که برای حمایت از مردم ایران به این جمع اعتراضی پیوسته است:

ما در این‌جا برای آزادی ایران جمع شدیم. ما همه انسان هستیم و آزادی را برای هر ملتی می‌خواهیم و امیدواریم که این تجمعات قطع نشود و مردم بالاخره یک روز آزادی را خیلی خوب می‌بینند. امیدوارم تا روزی که زنده هستم این‌روز را، روز آزادی برای مردم ایران را ببینم و این‌که ایران هم مانند ملت مصر و تونس پیروز شود.

احمد باطبی نیز با توجه به تجربه‌ای که در هجده تیر هفتاد و هشت دارد، به رادیو کوچه چنین اشاره می‌کند:

نظر شخصی من این است که روزی اگر تحولی حتا کوچک اتفاق بیاتد می‌تواند نقطه عطفی برای یک اتفاق جدید باشد. برای این‌که ما فقط یک هدف نداریم که بگوییم دموکراسی همین است. لذا هدف دیگر در طول زمان و با توجه به شرایط زمانی پیش می‌آید. اما با توجه به تحولات منطقه و این‌که کشورهای عربی یکی پس از دیگری اتفاقات انقلابی در آن‌ها میافتد و حرکات دموکراسی‌خواهانه در آن‌ها جوشش می‌خورد، برای ایران حائز اهمیت است که هم‌گام با این‌ها و یا حداقل هم‌زمان با این‌ها پیش برود. اما من معتقدم که اتفاقی که در انتخابات دهمین دوره ریاست‌جمهوری در ایران افتاد، همین‌طور حوادث پس از آن نتایج زیادی داشت. فقط در یک پروسه زمانی کوتاه از انتخابات تا الان خلاصه نمی‌شود. و این‌که مردم به کارهای خود‌جوش عادت کنند. این‌که بدون رهبری بتوانند کارها و اعتراضات فرهیخته کنند. این است که من فکر می‌کنم بیست‌و‌پنجم بهمن هم یکی از آن اتفاقاتی است که باید به مرور زمان به‌عنوان تجربه تاریخی برای جامعه ایرانی اتفاق بیافتد تا به دموکراسی برسد .

به هر روی به نظر می‌رسد معترضان در ایران راه ساده‌ای را پیش روی ندارند و این حرکت با یک روند دموکراتیک می تواند در دراز مدت به ثمر برسد.

Freezepage

English